fanavaran
آخرین اخبار
facebook RSS ارسال به دوستان نسخه چاپی ذخیره خروجی XML خروجی متنی
کد خبر : 32471

فیلم سازی که واقعیت های دنیای مجازی را به تصویر می کشد

عصری که ما در آن زندگی می کنیم عصر فناوری های نوین است. عصری است که برنامه نویسان برای رقابت و پیروز شدن در آن ثانیه به ثانیه دست به اختراعات جدید می زنند و باعث پیشرفت روزافزون علم و فناوری می شوند.
اما هستند کسانی که در نقطه مقابل پیشرفت علم فعالیت می کنند! کسانی که با اهداف مخرب دست به هک کردن و از کار انداختن سیستم ها می زنند؛ و در مقابل آنها هم هستند کسانی که اطلاعات بروزی از دنیای فناوری ندارند، و هر لحظه ممکن است در دام چنین افرادی بیافتند. از این رو صداوسیما می تواند نقش بسزایی در راستای به روزرسانی اطلاعات بینندگان خود داشته باشد. در ادامه گفت وگوی افتانا با آقای حسام دهقانی، فیلم ساز و سازنده نخستین فیلم مستند درباره استاکس نت را بخوانید.

چطور یک فارغ‌التحصیل مهندسی کامپیوتر وارد دنیای فیلم‌سازی شد؟
از ابتدا هم قصد من ورود به دنیای فیلم‌سازی بود، منتها چون بیشتر به جنبه‌های تکنیکال این حرفه علاقه‌مند بودم تصمیم گرفتم از طریق تحصیل در رشته کامپیوتر وارد بشوم. در آن زمان استفاده از جلوه‌های ویژه کامپیوتری گسترش پیدا کرده بود و همه چیز به سمت دیجیتالی شدن پیش می‌رفت. فکر می‌کردم اگر کسی بخواهد در این شغل موفق باشد، لازم است که از فناوری پشت این صنعت هم آگاهی داشته باشد. قصد من فقط قبولی در همین رشته بود، تا آنجا که در برگه انتخاب رشته دانشگاه تنها پنج گزینه را انتخاب کردم و خوشبختانه در انتخاب پنجم که دانشگاه علم و صنعت بود پذیرفته شدم!

نخستین فیلم کوتاه‌تان را در دانشگاه ساختید؟
من وارد دانشگاهی شده بودم که تنها شامل رشته‌های فنی/مهندسی می‌شد و در آن زمان (سال ۷۴) انجام فعالیت‌های فرهنگی/هنری در آن فضا قدری دور از ذهن به نظر می‌رسید و مورد حمایت قرار نمی‌گرفت. اما به همراه دانشجویان دیگری که به فعالیت‌های هنری علاقه‌مند بودند تلاش زیادی انجام دادیم برای گرفتن بودجه و امکانات تا بتوانیم یک مرکز فیلم‌سازی در دانشگاه تاسیس کنیم. در نهایت پس از سه سال موفق به این‌کار شدیم و اوایل سال ۷۷ «سیمای دانشگاه» را راه‌اندازی کردیم. نخستین فیلم کوتاه من با عنوان «داستان عجیب و باورنکردنی دانشکده کامپیوتر» با بودجه و امکانات همین مرکز و البته با کمک و راهنمایی‌های آقای ابراهیم حاتمی‌کیا ساخته شد که علاوه بر دانشگاه‌ها در جشنواره‌های مختلفی هم به نمایش درآمد.

موضوع فیلم اول شما چه بود؟
درباره دو دانشجوی رشته کامپیوتر که در حال تحقیق روی ساخت دستگاهی بودند برای کنترل عضلات بدن انسان از راه دور. بعد از ماجرایی، تصمیم می‌گیرند دستگاه را روی یکی از استادان بداخلاق‌شان نصب کنند. در ابتدا همه چیز به خوبی پیش می‌رود اما ناگهان دستگاه از کنترل خارج می‌شود و ماجراهایی اتفاق می‌افتد. در این فیلم از جلوه‌های ویژه کامپیوتری و انیمیشن سه‌بعدی استفاده کرده بودیم. تدوین این فیلم هم به صورت غیرخطی (کامپیوتری) انجام شده بود که در آن زمان کار جدیدی به حساب می‌آمد. از طریق دیده شدن همین فیلم در جشنواره‌های مختلف بود که از طرف یکی از تهیه‌کننده‌های صداوسیما دعوت به کار شدم.

در صداوسیما به چه عنوان کار می‌کردید؟
در ابتدا به عنوان فیلم‌ساز با برنامه «پژواک» همکاری می‌کردم که در ساخت چند اپیزود هم مشارکت داشتم، اما پس از مدت کمی‌ از طرف گروه فنی تولید سازمان دعوت شدم برای همکاری در پروژه «استودیوی مجازی» که همان استفاده از پرده آبی و فناوری کروماکی است برای حذف تصویر پس‌زمینه و جایگزینی آن با تصاویر دیگر.

همان تکنیکی که در گزارش‌های هواشناسی بکار می‌رود؟
دقیقا. در آن زمان کروماکی یک فناوری جدید به حساب می‌آمد که در تلویزیون و سینما کاربرد روزافزونی پیدا کرده بود. اوج استفاده از این تکنیک فیلم «ماتریکس» بود که سال ۱۹۹۹ به نمایش درآمد. در فاز اول پروژه «استودیوی مجازی» به عنوان محقق و مهندس کامپیوتر همکاری کردم و در فاز دوم آنکه ساخت یک فیلم آموزشی و استفاده عملی از این تکنیک بود، به عنوان کارگردان. فیلم کوتاهی ساختم به نام «دنیای مجازی» که در آن امکانات مختلف این فناوری به نمایش درمی‌آمد.

در فیلم کوتاه «یک درجه لعنتی» به خطراتی که دوستی‌های اینترنتی می‌تواند برای نوجوانان به همراه داشته باشد پرداخته اید، سوژه این فیلم از کجا آمده؟ آیا بر اساس داستانی واقعی است؟
اینترنت همان‌قدر که می‌تواند مفید باشد، خطراتی را هم به همراه دارد. امروز در بیشتر خانه‌ها کامپیوتر و اینترنت وجود دارد و کودکان از سنین بسیار پایین کار با آن را فرا می‌گیرند. اینترنت جذابیت‌های زیادی دارد و متاسفانه برخی افراد از این جذابیت‌ها سوءاستفاده می‌کنند. عضویت در شبکه‌های اجتماعی و یافتن دوستان اینترنتی یکی از جذابیت‌های این فضاست که اگر افراد، خصوصا نوجوانان، با هوشیاری کافی عمل نکنند ممکن است به حوادث جبران‌ناپذیری ختم شود. همه ما خبرهای ناخوشایندی در این خصوص خوانده‌ایم و فکر می‌کنم این موضوع، نه فقط مختص به کشور ما، بلکه معضلی جهانی است. هدف من از نوشتن و ساخت «یک درجه لعنتی»، هشداری بود به دختران نوجوان تا با آگاهی بیشتری در این فضا حضور داشته باشند و به هر شخصی که مدعی دوستی با آنهاست اعتماد نکنند. در مجموع بحث «هویت» و چگونگی تشخیص/تایید آن در اینترنت معضلی است که فکر می‌کنم باید به زودی راه‌حلی برای آن ابداع شود.

آیا مستند «شما ۹ میلیون دلار برنده شده‌اید!» را هم در همین راستا ساختید؟
فکر می‌کنم همه ما ایمیل‌هایی دریافت کرده‌ایم که مدعی برنده شدن ما در قرعه‌کشی‌های مختلف اینترنتی هستند. یا افرادی که خواهان انتقال میلیون‌ها دلار پول به حساب ما هستند، فقط به این دلیل که صاحب حساب در فلان سانحه هوایی فوت کرده. مشکل اینجاست که برخی افراد فریب چنین ایمیل‌هایی را می‌خوردند و با جدی گرفتن آنها، بخش زیادی از دارایی خود را از دست می‌دهند. این مستند داستان یکی از این مال‌باختگان رو روایت می‌کنه و هشداریه به کاربران تا با چشم بازتری با این‌گونه ایمیل‌ها برخورد کنن.

استاکس نت یکی از موضوعات مهم حوزه امنیت اطلاعات بود که در قالب یک فیلم مستند به آن پرداختید. هدف شما از ساخت این فیلم چه بود؟
استاکس نت را زمانی ساختیم که یک سال از حمله آن می‌گذشت. جدای از ابعاد حادثه، اینکه یک ویروس موفق شده وارد سیستم‌های کامپیوتری یکی از مهم‌ترین نیروگاه‌های کشور بشود، مساله‌ای بود که بیش از هر چیز برای من اهمیت داشت. متاسفانه در کشور ما به بحث امنیت اطلاعات به اندازه‌ای که باید اهمیت داده نمی‌شود. بسیاری از مدیران ارشد شرکت‌ها، سازمان‌ها و ادارات حاضرند مبالغ زیادی را صرف افزودن چند‌هارد دیسک بیشتر به سرورهای‌شان بکنند اما حاضر نیستند برای خرید نرم‌افزارهای آنتی‌ویروس هزینه کنند. در بسیاری از شرکت‌ها از نسخه‌های crack شده‌ای استفاده می‌شود که قادر به دریافت روزانه آپدیت‌های لازم نیستند. در چنین شرایطی واضح است که یک ویروس می‌تواند به راحتی وارد سیستم شده به جاسوسی یا تخریب دست بزند.
هدف من از ساخت این فیلم آگاه‌سازی مدیران ارشد شرکت‌ها به لزوم سرمایه‌گذاری برای ارتقای امنیت سرورها و سیستم‌های‌شان بود و خطرات به مراتب بزرگ‌تری که می‌تواند در آینده آنها را تهدید کنند.

آیا این فیلم در ابعادی که مد نظرتان بود دیده شده؟ آیا همان‌قدر که می‌خواستید تاثیرگذار بود؟
این فیلم از شبکه یک صداوسیما پخش شد که بازخوردهای خوبی هم از آن به دست آمد. علاوه بر تلویزیون در چند جشنواره و برخی شبکه‌های خارجی هم به نمایش درآمد ولی از آنجا که در ایران مکان خاصی برای نمایش فیلم‌های کوتاه و مستند وجود ندارد، دیده شدن این‌گونه فیلم‌ها منوط به پخش از تلویزیون یا جشنواره‌هایی است که اغلب با سالن‌های نیمه خالی برگزار می‌شوند.
معضل دیگر، نظارت‌های سختگیرانه‌ای است که در تمامی ‌مراحل ساخت و نمایش چنین فیلم‌هایی وجود دارد. گاهی یک جمله، تصویر یا افکت ساده با مخالفت مدیران روبه‌رو می‌شود و تا اصلاحات مورد نظر آنها انجام نپذیرد فیلم مجوز نمایش دریافت نمی‌کند و پولی هم به تهیه‌کننده پرداخت نمی‌شود.
در این فیلم علاوه بر پلیس سایبری ایران، کارشناسان معروف حوزه امنیت اطلاعات از جمله آقای علیرضا صالحی به بیان دیدگاه‌های‌شان پرداختند و حتی با دنیس مونر از شرکت گیت پروتکت آلمان و لوئیس کورونز مدیر فنی شرکت آنتی‌ویروس پاندا مصاحبه‌هایی را ترتیب داده بودیم. اما وقتی «استاکس نت» را برای بازبینی به تلویزیون ارایه کردیم، با فهرستی چند صفحه‌ای از ممیزی مواجه شدیم. سکانس اول فیلم که به داستان استر می‌پرداخت باید به کلی حذف می‌شد و بخش مهمی ‌از صحبت‌های کارشناسان فیلم هم تنها به دلیل «غیر قابل فهم بودن برای مخاطب عام» مورد ممیزی قرار گرفت. آنها اصرار داشتند که چون قرار است این فیلم بعد از اخبار ساعت ۹ از شبکه یک پخش شود، پس باید برای همه قابل درک باشد! در هر حال، خوشحالم که فیلم پخش شد و مورد استقبال قرار گرفت. همان‌طور که درباره فیلم‌های «یک درجه لعنتی» و «شما ۹ میلیون دلار برنده شده اید!» گفته‌ام، اگر این فیلم بتواند جلوی تکرار حتی یک مورد مشابه را بگیرد و حتی یک نفر را به فکر وادارد، به هدف‌مان رسیده‌ایم.

به غیر از فیلم‌هایی با سوژه‌های مرتبط با حوزه کامپیوتر و اینترنت، چه فیلم‌هایی ساخته‌اید؟
سال گذشته مستندی ساختم به نام «جزیره عجایب هفت‌گانه» که به معرفی زیبایی‌های طبیعی جزیره قشم می‌پردازد، همین‌طور فیلمی‌ به نام «دزدان دریایی اقیانوس هند» که سوژه‌ای کاملا غیرکامپیوتری دارد!

در حال حاضر روی چه پروژه‌ای کار می‌کنید؟
دو مستند درباره «زعفران قرمز» و «فرش دستباف ایرانی» و همین‌طور مشارکت در ساخت یک فیلم بلند سینمایی با نام موقت «ایستگاه قطار» که ساختاری کاملا جدید دارد و به شیوه‌ای بدیع در حال ساخته شدن است!

اگر مانند فیلم‌های تخیلی امکان بازگشت به گذشته فراهم بود، آیا مجددا رشته کامپیوتر را انتخاب می‌کردید یا در رشته دیگری مثلا هنر یا کارگردانی تحصیل می‌کردید؟
قطعا همین مسیر را انتخاب می‌کردم و باز هم از طریق کامپیوتر وارد این حرفه می‌شدم، چون همان‌طور که گفتم علاقه اصلی من جنبه‌های تکنیکال سینماست. بدون تحصیل در رشته کامپیوتر، قطعا نمی‌توانستم درک کاملی از نحوه کارکرد تجهیزات مختلف تلویزیونی/سینمایی داشته باشم و از آنها به عنوان ابزاری برای پیشبرد پروژه‌ها استفاده کنم. جایی خوانده‌ام «کاری که حاضر باشید بدون دریافت پول انجام دهید، رسالت شماست!». این جمله کاملا با واقعیت هماهنگی دارد. به نظرم باید به پاسخ این سوال فکر کرد و بعد برای انتخاب رشته دانشگاهی یا شغل تصمیم گرفت، زیرا پاسخ به این سوال می‌تواند مسیر زندگی‌مان را تغییر دهد.


نظر شما



نمایش غیر عمومی
تصویر امنیتی :