اين كه چرا نمايشگاههاي ساير صنايع كشور چنين سرنوشتهايي به اين نگون بختي ندارند يا اگر دارند در مراتب كمتري است جاي بحث و
بررسي دارد.
بايد ديد كه آدمها و مديران فاوايي كشور
فرق دارند با ديگران يا اين كه مشكل از درون خود اين صنعت است؟
ايراد از دست اندركاران و
بازيگراناش است يا اصولا از دلايل ريشهاي عميقتري رنج مي برد؟
و كاش يك عارضه يابي جدي
ميتوان داشت كه دليل اين هم نگون بختي چه ميتواند باشد؟
نگاهي كوتاه به سابقه
نمايشگاهي سال گذشته خود بيان گر خيلي از چيزهاست:
الف: آن چه در سال گذشته بر
سر الكامپ، بزرگ ترين نمايشگاه آي تي كشور آمد، محصول يك فرصتطلبي همراه با تبانيهاي پشتپرده و مبتني بر مال اندوزي
بود. لجبازي و عرض اندامهاي سياسي هم شده بود چاشني ماجرا.
در نهايت هم اين نمايشگاه
با پايينترين كيفيت و كميت در چند
ساله اخير و در يك بازه ده روزه كليد خورد و از سر لج بازي و شاخ و شانه كشيدن هم
كه بود برگزار شد.
متضرران آن دولت، شركتهاي بخشخصوصي، كشور و مردم و منتفعاناش آدمهاي موج سوار بودند.
ب: نمايشگاههاي كوچكتر فاوا نيز در سال
گذشته يا در حاشيه همايش هاي تخصصي بودند يا در مكان هايي
كوچك تر مانند سالن حجاب تهران، مصلاي نماز تهران و يا برج ميلاد برگزار شدند كه
آنها هم خود مثنوی هفتاد من كاغذ هستند و حاشيه هاي غيرقابل بيان بي شماري دارند.
آنها كه بيحمايت دولتيها بودند مظلوم واقع شدند و
آنهايي كه پاي برخي اتحاديهها و تشكلها درشان به چشم ميخورد با ابهامهاي مالي بيشماري مواجه بود.
ج: فاجعه وقتي به مشاركت خارجي ايرانيها در نمايشگاههاي معتبر بينالمللي ميرسد، عمق بيشتري هم مييابد. ايرانيها در سال گذشته
در نمايشگاه جيتكس دوبي كمترين نرخ مشاركت را داشتند. نمايشگاه سبيت آلمان هم كه جز يك آبروريزي بزرگ
براي نام ايران با برپايي يك غرفه يك صد متري با مشاركت تنها يك شركت بود هم شد نور علي نور.
خلاصه كلام آن كه اين حوزه،
يعني حوزه نمايشگاههاي فناوري اطلاعات
كشور بيمار است، متولي مشخصي ندارد، كسي هم برايش دل نمي سوزاند. شده است مايه خبرسازي
دو سه ماهه، تبديل شده است به مايه عذاب خيلي ها در يك بازه زماني چندماهه و حاشيه هايي
پر رنگ تر از متن و در يك كلام تبديل شده است به طلسمي سخت و سياه.
اميدواريم سال جاري سالي با
اتفاقات خوب براي اين بخش از صنعت فناوري اطلاعات كشور همراه و توام باشد.