۰

بحران میان‌سالی اینترنت و رویای «توییتر جدید»

تاریخ انتشار
سه شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۱ ساعت ۱۲:۵۱
بحران میان‌سالی اینترنت و رویای «توییتر جدید»
بحران میان‌سالی اینترنت و رویای «توییتر جدید»

نیکی آشر*
مانند تمامی بحران‌های میانسالی، اینترنت می‌تواند به مسیر خود ویرانگرش ادامه دهد و در ورطه سقوط بیفتد یا اینکه ما از لحظه استفاده می‌کنیم تا مبتنی بر اصل مهم «اینترنت برای همه»، اینترنت بهتری بسازیم.

توییتر فقط یک پلتفرم نیست؛ نحوه زندگی، کار و ادامه حیات برخی از ماست. بسیاری از آگاهان مدت‌هاست استدلال می‌کنند که توییتر، فیس‌بوک و سایر پلتفرم‌ها، دارایی‌های عمومی هستند؛ زیرا با فراهم‌سازی امکان جریان ارتباطات برای جوامع، تجارت و دسترسی به اطلاعات ضروری، خدمات حیاتی را برای عموم فراهم می‌کنند. این واقعیت که یکی از ثروتمندترین افراد جهان می‌تواند توییتر را بخرد و آن را داغان کند، برای بسیاری از وفادارترین حامیان آن؛ یعنی فعالان اجتماعی، روزنامه‌نگاران، سیاست‌مداران و البته ترول‌ها، حاوی یک مکاشفه است. اینکه باید اینترنت را - یا لااقل تکه کوچکی از آن را- به نوعی تغییر شکل بدهیم که از روح جمعی پشتیبانی کند. اما این کار مستلزم دست‌وپنجه‌ نرم‌ کردن با پرسش‌هایی اساسی است که برای دهه‌ها متفکران سیاست‌گذاری اینترنت را به خود مشغول کرده است: اینکه چه کسی هزینه‌ها را می‌پردازد و چه کسی مقررات را تعیین می‌کند.

یک پیشنهاد برای زمانی است که ماسک بالاخره متوجه شود که دارد توییتر را به فنا می‌دهد؛ یعنی همان چیزی را که آنقدر دوستش داشت که حاضر شد برای خریدش 44 میلیارد دلار بپردازد.  این پیشنهاد یا بهترین گزینه برای نجات توییتر، این است که ماسک به کلی از آن دست بکشد، پول‌اش را خارج کند و برود. بعید نیست شرایط به گونه‌ای پیش برود که توییتر به روزگاری مانند مای اسپیس دچار شود. و هنگامی که چنین بشود، ترکیبی از نهادهای شناخته شده جهانی و سازمان‌های رسانه‌ای باید برای تملک جمعی این پلتفرم وارد عمل شوند.

به عنوان مثال، به جای ماسک یا سهامداران شرکت، فکر کنید توییتر متعلق به سازمان‌هایی مانند پزشکان بدون مرز، دانشگاه آکسفورد و رادیو فرانسه است، اما لزوماً توسط آنها اداره نمی‌شود. به «توئیتر جدید» فکر کنید. توییتر جدید توییتری است که ققنوس‌وار از خاکستر خود برخاسته است. تفاوت چندانی با آنچه اکنون می‌بینیم ندارد؛ اما دیگر بر اساس انتظارات بازار برای سود و مقیاس‌پذیری روزافزون هدایت نمی‌شود.

توییتر در شکل بالغ خود یک شرکت سهامی عام بود و به این ترتیب، مستعد تمام انگیزه‌های سرمایه‌داری برای به حداکثر رساندن سود بود؛ اما لااقل به سهامدارانش تعلق داشت. این ساختار به یک شرکت بسیار ناقص منجر شد که هم‌زمان، هم بستری را برای طرفداران حقوق سیاهپوستان و #blacklivesmatter بود و هم برتری‌طلبان سفیدپوست؛ هم هشتگ  #metoo  در آن تقویت شد و هم وب‌سایت‌ها و گروه‌های مردستان (manosphere)، هم روزنامه‌نگاران از آن سود بردند و هم نظریه‌پردازان توطئه.

توییتر فقط در ظاهر رایگان بود، با توجه به اینکه توجه ما و داده‌های ما هزینه‌های آن را تامین می‌کردند و به نظر می‌رسد با توجه به درآمدهای تبلیغاتی کم‌رنگ، تا حدودی متزلزل شده است. اما این واقعیت که پیوستن به توییتر هزینه واقعی نداشت، مانعی مهم را از سر راه برداشت و گروه‌های حاشیه‌‌ای را قادر به استفاده از آن کرد. زمانی که ماسک تهدید کرد که برای اعطای نشان تأیید (تیک آبی) هزینه دریافت می‌کند، تنها شباهت‌ بین توییتر و سایر خدمات عمومی مانند آب و برق را تشدید کرد.

به‌طور کلی، ایده «اینترنت برای همه» یک نتیجه سیاستی دارد: اینکه دولت باید اصول مقررات‌گذاری و نظارتی را فراهم کند تا از نفوذ افراطی سرمایه‌داری به مدیریت آن جلوگیری شود.

و مشکل همین‌جا شروع می‌شود. مقررات دولتی برای اینترنت همیشه مشکل‌آفرین بوده است. کافی است دیواره آتش بزرگ چین یا اقدامات حکومت‌های مستبد در مسدودسازی دسترسی به خدمات اینترنت را به یاد بیاورید. یا درخواست‌هایی که از فیس بوک، گوگل و توییتر برای عمل مطابق میل این حکومت‌ها مطرح می‌شود.

ما همچنین سابقه کمی در خصوص فضاهای دیجیتالی عمومی و مشارکتی داریم، اگرچه فضاهایی که داریم (ویکی‌پدیا، آرشیو اینترنت، و بنیاد موزیلا) نمونه‌های اساسی را برای آنچه اینترنت می‌تواند به بهترین شکل انجام دهد فراهم می‌کند: گسترش مقیاس‌پذیر دانش. اما این تجربه‌ها سودآور نبوده و این سازمان‌ها همگی به صورت بشردوستانه حمایت می‌شوند. اینها چندان یک میدان عمومی نیستند، بلکه نقطه شروعی برای دانش عمومی هستند.
از سوی دیگر، این فضاهای دیجیتالی عمومی، بدون نیروی کار رایگان وجود نخواهند داشت. به عنوان مثال، ویکی‌پدیا توسط بنیاد ویکی‌مدیا پشتیبانی می‌شود، اما بر پایه‌ فعالیت ویراستاران داوطلب (عمدتا سفیدپوست، مرد و آنگلوفون) ساخته شده است. بنیاد موزیلا به کدنویس‌هایی وابسته است که چشم‌انداز اینترنت آزاد و متن‌باز را دنبال می‌کنند. آرشیو اینترنت نیز در اصل یک کتابخانه عمومی بزرگ است و کتابخانه‌ها هرگز توسط بازار حمایت نشده‌اند، در عوض به وجود خیرین یا بودجه عمومی وابسته‌اند.

با الهام از این مدل، «توییتر جدید» می‌تواند یک پلتفرم ارتباطی جهانی باشد که توسط ائتلافی از سهامداران خدمات عمومی اداره می‌شود. اما برای حفظ  کیفیت توییتر، باید برخی از ویژگی‌های اصلی پلتفرم را که مردم برای‌شان ارزش قائل هستند، حفظ کند. یعنی باید بستری آزاد باشد، مقیاس پذیر باشد، و خوب یا بد، باید محلی برای بیان آزاد باشد. توییتر باید بند مهار بلندی داشته باشد، دقیقاً مانند ارائه دهندگان خدمات پخش عمومی که با برخورداری از پشتیبانی خوب در دموکراسی‌ها، از سانسور دولتی دور مانده‌اند.

برخی قبلاً از چنین زیرساخت خدمات عمومی دیجیتال حمایت کرده‌اند. ایتان زاکرمن، پروفسور دانشگاه ماساچوست این استدلال را مطرح می‌کند که رسانه‌های اجتماعی در شکل فعلی و سود محور خود، برای دموکراسی مناسب نیستند. به گفته وی، مردم دیجیتال به ابزارهای دیجیتالی نیاز دارند که به طور خاص برای تقویت دموکراسی طراحی شده‌اند. او اذعان می کند که این زیرساخت پولی به همراه نخواهد داشت و برای حمایت از آن به بودجه عمومی نیاز خواهد بود.

به همین ترتیب، الی پاریسر، نویسنده کتاب «حباب فیلتر»، برای شکل‌گیری نسخه دیجیتال پارک‌های عمومی تلاش می‌کند. او به درستی اشاره می‌کند که فضاهای مشترکی مانند توییتر و دیگر پلتفرم‌ها فقط در ظاهر شبیه فضاهای عمومی هستند؛ اما در عمل به شرکت‌های فناوری سودآور متعلق هستند.

اما این نسخه‌های وب که با بر پایه دموکراسی بنا می‌شوند، شاید چندان مفرح نباشند. شما برای حفظ کاربران نیاز به سرگرمی هم دارید. Mastodon، یکی از جایگزین‌های پیشنهادی برای توییتر، طراحی شد تا غیرمتمرکز و دموکراتیک باشد و گفتمان مدنی را که توسط یک جامعه تعریف شده است، ترویج کند. اما بسیاری آن را در بهترین حالت موعظه‌گر و سخت‌گیر می‌دانند.

شاید اقتصاد «ماشین توجه» و دموکراسی نتوانند دست به دست هم بدهند. با این حال، میراث طولانی فناوری ارتباطی، از تلگراف گرفته تا تلویزیون کابلی، ترکیبی از مشارکت خصوصی و دولتی است. نمونه‌های معاصر کمی برای این روش وجود دارد، شاید به این دلیل که بسیاری از فناوری‌ها به طور غیرمستقیم تأمین مالی می‌شوند: شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر، سایر شرکت‌های تولیدکننده را تأمین مالی می‌کنند.
من یک تجدید نظر جزئی در رویکرد فضای عمومی دیجیتال پیشنهاد می‌کنم: بیایید «توییتر جدید» در ایالات متحده را به عنوان یک مشارکت عمومی و خصوصی تصور کنیم. این مدل را در استادیوم‌ها می‌توان مشاهده کرد. استادیوم‌ها سرگرم کننده هستند، مردم را دور هم جمع می‌کنند، و همچنین ناقص هستند: سرکش و پر سر و صدا – و بله، جمعیت به راحتی می‌توانند در آنها به اوباش تبدیل شوند. رفتار ما در اینترنت هم همینطور است.

شاید توییتر جدید یک رویا باشد. اما رویاها به ما انگیزه می‌دهند که بزرگ‌تر فکر کنیم. اینترنت هم توسط بشر شکل گرفته و هم بشر را شکل می‌دهد - اینترنت یک آینه سرگرم‌کننده است که بهترین و بدترین انگیزه‌های ما را منعکس، تقویت و تحریف می‌کند.

زیبایی مالکیت توزیع‌شده و‌ جهانی «توییتر جدید» در این است که درهم و برهم است، در زمینه‌های فرهنگی و ملی خاص قرار می‌گیرد و به طور قطعی ناقص است. اما اگر به‌جای سود، به نفع عموم فکر کنیم، ممکن است بتوانیم اینترنت را هم به‌عنوان یک حق ضروری بشر، مانند هوا یا آب شکل دهیم؛ چیزی که همه ما برای زنده ماندن باید از آن محافظت کنیم.

*استادیار ارتباطات دانشگاه سن‌دیگو
منبع: Slate.com
برچسب ها :
کد مطلب : ۲۸۰۳۷۱
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما