آیتیمن- مدت زیادی است که در حوزه ارتباطات و فناوری اطلاعات، بازار تدوین انواع برنامه، نقشه راه، پیشنویس، توافقنامه، مصوبات و امثالهم، همچنان داغ و سکه است.
اگرچه برای مدیرانی که به تازگی منصوب میشوند، این رویه کلیشهای و فعالیتنمایی در کشور تا حدود رایج و قابل تحمل است، اما گذشت زمان طولانی و باز هم چرخش بر مدار عکسهای دونفره و تبادل منوی وعدهها، نشانه خطرناکی محسوب میشود.
خطرناک از این جهت که ظاهرا بسیاری از مدیران اجرایی تصور میکنند بخش اعظم کار ایشان، تولید وعده و برنامه است و خطرناکتر اینکه وقتی تدوین یک به اصطلاح برنامه، ماهها زمان میبرد، اجرای آن قاعدتا چندین برابر زمان میخواهد. و در نهایت حسب روالهای موجود و مرسوم در کشور، ترسناک اینکه، عمده این برنامهها اصولا عملیاتی نمیشوند.
کمااینکه نمونه طرحهای چند دههای در حوزه فاوا که به سرانجام نرسیده، زیاد است و قسمت تلخ ماجرا اینکه در حالیکه هیچ نهادی هم پیگیر سرانجام وعدههای پیشین نمیشود، باز هم برنامهها و وعدههای جدیدی تولید میشود.
به عبارت دیگر هیچ کس پاسخگو نیست که اگر طرحهای قبلی درست بودند، چرا کند شده یا کنار گذاشته میشوند و اگر هم غلط بودند، چرا اقدام و برخوردی برای بلاتکلیف نگهداشتن سرمایهگذاران، خسارات و هدررفت بودجهها نمیشود؟
این وضعیت اگرچه برای مدیران دولتی در حالت بدبینانه، حیف و میل بودجهها و در حالت خوشبینانه، بهشت آزمون و خطای بیعقوبت محسوب میشود، اما از سمت دیگر ماجرا، موجب تشدید بیاعتمادی و تسریع خروج سرمایهگذاران از بازار بلاتکلیف ارتباطات و فناوری اطلاعات میشود.
سالهاست که مدیران و سرمایهگذاران شناخته شدهای در حوزه فاوا، عطای آن را به لقایش بخشیدهاند و گاهی که در مراسمهای خارج از این حوزه به آنها برخورد میکنم، میگویند کار زیادی در این بازار نمیتوان انجام داد و هر کدام به سمت کسبوکار دیگری رفتهاند.
آن هم بازاری به وسعت اقتصاد دیجیتال که غولهای سایبری سالهاست توانستهاند غولهای نفتی را پشت سر بگذارند، و گردش یک فصل مالی آنها چندین برابر بیشتر از درآمد سالانه کشوری به وسعت ایران، است.
ریشه این تناقص در کشور ما را اتفاقا باید در همان تغییر مکرر رویکردها، بلاتکلیفیها و وعدهبازی با سرمایهگذاران یافت که نه تنها خبری از توقف آن نیست، بلکه کماکان بسیاری از مدیران تصور میکنند، تولید کاغذ و برنامه، عملکرد محسوب میشود.