۰

رفتارشناسی بازنده‌ها

علی شمیرانی / مولف
تاریخ انتشار
شنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۴۴
رفتارشناسی بازنده‌ها
رفتارشناسی بازنده‌ها

آی‌تی‌من- به همین دلیل، سال‌هاست که روش اطلاع‌رسانی و تبلیغات نازی‌ها در دانشگاه‌های دنیا تدریس می‌شود تا هم از این تکنیک‌ها در مسیر درست استفاده شود و هم با اشراف و تسلط بر این روش‌ها، مانع شکل‌گیری یک هیتلر دوم در دنیا شوند.

اما در همین کشورِ آلمان برای مثال غول‌های خودروسازی وجود دارند که سال‌هاست بهترین ماشین‌های دنیا را تولید می‌کنند. این در حالیست که با وجود پیشرفت‌ها، بکارگیری جاسوس‌های صنعتی، تسلطِ بالای سایر رقبا در گوشه و کنار دنیا و امکان کپی‌برداری از ایشان، باز هم غول‌های آلمانی پیشتاز هستند. چون این مهم، حاصل بکارگیری افراد و تیمی منحصربه‌فرد در این شرکت‌هاست که قابل تکرار و کپی‌برداری نیستند. در مورد سایر محصولاتِ بی‌نظیر در دنیا نیز وضع به همین منوال است و این موضوع حاصل تجمیع یک «تیم طلایی» یا «تیم شایستگان» است.

اما وقتی صحبت از تیمِ طلایی می‌شود، منظور صرفا مدیر یا رییس تیم نیست، بلکه جایگاه تک‌تک افراد، کاملا حساب‌شده و بر مبنای شایسته‌سالاری است، چراکه در غیر اینصورت موفقیت رخ نمی‌دهد. 
حساسیت انتخاب افراد شایسته به نحوی است که برخی از آنها شاید در سال 20 دقیقه هم کار نکنند، اما کوچکترین خطا در کار ایشان به منزله شکست زحمات کل تیم و از دست رفتن موفقیت و میلیاردها دلار سود تمام می‌شود. 

برای مثال به مسابقات فرمول یک نگاه کنید. در این مسابقات مجموعه‌ای از افراد از طراحان، مهندسان و مدیران گرفته تا تنها فردِ حاضر در زمین مسابقه، یعنی راننده که 90 دقیقه باید رانندگی کند، شاکله یک تیم را تشکیل می‌دهند.  اما درون این تیم از نخبگان، 4 نفر هم وجود دارند که یک یا نهایتا دوبار در طول یک مسابقه باید لاستیک‌های ماشین را تعویض کنند.

رکوردِ کمترین زمان برای تعویض لاستیک در این مسابقات، معادل 1.88 ثانیه است و از قضا نکته جالب ماجرا اینجاست که اتفاقا نتیجه نهایی مسابقات که سود نهایی را نصیبِ تیم قهرمان می‌کند، گاه نه در صدم ثانیه‌ها که در هزارم ثانیه‌ها تعیین می‌شود.

لذا در طول این رقابت فوق فشرده، که تمامِ زمانِ کار آن چهار نفر، زیر 2 تا نهایتا 4 ثانیه است نیز، بسیار تعیین‌کننده است. لذا کافیست که تنها یکی از آنها، از کفایت لازم برخوردار نبوده یا به سفارش فلان مقام استخدام شده باشد تا با اشتباه او، تمام سرمایه‌گذاری و کار تیمی به فنا رود!

باری! موفقیت هیچگاه تصادفی نیست و حاصل یک تلاش تیمی است. به همین دلیل است که حسب تجربه، به راحتی و از روز نخستِ انتصاب یک مدیر و نگاهی به نحوه انتخاب تیم و  اطرافیانش، می‌توان فهمید که موفقیت در راه است یا در انتهای راه، باید آماده شنیدن مشتی توجیه برای عدم موفقیت بود. البته آن هم نه توجیهات حرفه‌ای و هوشمندانه، بلکه به واسطه انتصاب همان افرادِ بی‌کفایت، باید منتظر توجهیات کودکانه!، نخ‌نما و کپی‌شده بود. چون از مدیر اصلی گرفته تا اعضای تیم را کوتوله‌ها، سفارشی‌ها و فاسدها تشکیل داده‌اند. در نهایت اینکه، «جک ما» بنیانگذار علی بابا، (غول فناوری چین)، در یکی از سخنرانی‌هایش گفته بود، من از فناوری زیاد سر در نمی‌آوردم، اما تنها هنر و عامل موفقیتم این بود که بهترین‌ها را بکار بگیرم و نقش هماهنگی در میان آنها را ایفا کنم.
 
مولف : علی شمیرانی
کد مطلب : ۲۷۴۶۷۸
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما