۰

علاءالدین و بازار خاکستری موبایل تهران

تاریخ انتشار
چهارشنبه ۲۸ مهر ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۱
علاءالدین و بازار خاکستری موبایل تهران
علاءالدین و بازار خاکستری موبایل تهران

آی‌تی‌من- داستان «علاءالدین و غول چراغ جادو» را حتما شنیده‌اید؛ علاءالدین چراغی داشت وقتی روی آن دست می‌کشید غولی به نام “جینی” از چراغ بیرون می‌آمد و آرزوی علاءالدین را برآورده می‌کرد.

حکایت این روزهای پاساژ معروف پایتخت که به بورس موبایل تهران معروف است، همانند غول چراغ است؛ کافی است آرزوهای موبایلی‌تان را فقط در حاشیه بازار علاء‌الدین آرام صدا بزنید تا به جای یک غول، ۱۰ دست‌فروش آرزوی‌تان را برآورده کنند!

از راسته جمهوری تا نزدیکی‌های پل حافظ به سرعت قدم می‌زنم؛ دقیقا به این نقطه از خیابان جمهوری که می‌رسم برای اینکه از جلوی پاساژ علاءالدین بگذرم یا باید راهم را کج کنم و از آن سوی خیابان رد شوم یا اگر قصد ورود به پاساژ را داشته باشم با نگرانی کیفم را محکم بگیرم و خیلی با احتیاط از لابه‌لای دلالان عبور کنم تا خودم را به داخل راهروهای این مرکز خرید همیشه شلوغ پایتخت برسانم.

برخلاف تصور که این روزها به دلیل شیوع ویروس کرونا بسیاری از مراکز خرید خلوت و کساد شده‌اند، اما علاءالدین همچنان پرشور و شلوغ است؛ به‌خصوص این روزها جلوی درهای ورودی این مرکز خرید از همیشه پرهیاهوتر است.

سال‌ها بود از جلوی این پاساژ که رد می‌شدم کمتر پیشنهاد خرید و فروش گوشی داشتم، اما این روزها جلوی درب اصلی این پاساژ پر از دلالانی است که از گوشی دستت گرفته تا شارژر و تبلت و کابل و گلس پیشنهاد خرید می‌دهند.

به سختی خودم را به راهروی شلوغ علاءالدین می‌رسانم. سال‌هاست که داخل این پاساژ رفت و آمد می‌کنم بسیاری از کسبه‌ را می‌شناسم. 

به دلیل اوضاعی که این روزها این کسبه با آن دست و پنجه نرم می‌کنند خواستند که با هم گفت‌وگویی داشته باشیم، پذیرفتم.

از جلوی فروشگاه‌ها که رد می‌شدم شلوغی داخل راهروها و خلوتی مغازه‌ها کمی عجیب به نظر می‌رسید؛ علت را که جویا می‌شوم، وجود دلالان جلوی درب ورودی علا‌ءالدین را عامل شلوغی پاساژ اعلام می‌کنند.

حدود یک ساعتی که به گفت‌وگو مشغولیم، کمتر کسی جویای قیمت می‌شود و هرازگاهی با نگاه‌های فروشندگان متوجه عبور دلالان از جلوی فروشگاه می‌شوم.

همین که در حال گفت‌وگو با فروشندگان هستم، خانمی با عصبانیت وارد فروشگاه می‌شود و بعد از کلی غر زدن درباره ورودی علاءالدین که به زور توانسته خودش را به داخل پاساژ برساند، و اینکه ممکن بود کیف و گوشی‌اش به سرقت برود کلی شاکی است، درخواست خرید گوشی خاصی را می‌کند.

می‌پرسم قضیه چیست؟ با بیان میزان خرید و فروش روزانه‌شان می‌گویند که وضعیت اصلا خوب نیست؛ تقریبا فروش گوشی به کمترین میزان خود رسیده و کمتر کسی به قصد خرید گوشی به فروشگاه‌ها سر می‌زند و با اشاره به دلالان جلوی درب‌های اصلی پاساژ می‌گویند که همین کسانی که ورود به پاساژ و رفت و آمد را دشوار کرده‌اند، دلیل اصلی کسادی بازار هستند و تمامی کسانی که قصد خرید و فروش گوشی را دارند همان جلوی درب ورود متقاعد شده، خرید می‌کنند و اصلا پای‌شان به داخل پاساژ نمی‌‌رسد.

به گفته فروشندگان، اکثر گوشی‌هایی هم که جلوی درب ورودی پاساژ معامله و خرید و فروش می‌شوند، گوشی‌های تقلبی، دزدی یا دست دوم هستند که به جای گوشی اصل و نو به خریدار ارایه می‌شوند. حتی در مواردی گوشی نو را به خریدار نشان می‌دهند و موقع تحویل، یک گوشی دست دوم و کار کرده به دست مشتری می‌دهند. 

همچنین این فعالان بازار می‌گویند که در بسیاری موارد این دلالان برای جلب نظر مشتری، یک سری نمایش معامله سوری راه می‌اندازند تا خریدار باور کند که هم جنس اصل و هم به قیمت مناسب خرید می‌کند.

وقتی علت را جویا می‌شوم، فروشندگان می‌گویند که از زمان بالا رفتن قیمت‌ها، فرصت خوبی برای دلالان فراهم شد تا بتوانند با قیمت کمتر گوشی‌های تقلبی‌شان را آب کنند.  بر این اساس خریدار هم چون از جای مشخصی خرید نمی‌کند، به محض اینکه متوجه کلاهی شود که بر سرش گذاشته‌اند و بازگردد چون نه فاکتور خرید دارد و نه از جای مشخصی گوشی را تهیه کرده، نمی‌تواند فروشنده را پیدا کند و حتی در صورت پیدا کردن فروشنده، نمی‌تواند ثابت کند که گوشی را از این شخص خریداری کرده‌ است. 

وقتی درباره مدیران پاساژ جویا شدم که چرا با وجود اجاره‌های چند ده میلیونی که دریافت می‌کنند، برای امنیت پاساژ کاری نمی‌کنند و به این شکل ظاهر و ورودی پاساژ را به حال خود رها کرده‌اند، اظهار می‌کنند ظاهرا کسانی که جلوی ورودی پاساژ کسب و کاری به راه انداخته‌اند و کاسبی می‌کنند، هماهنگ شده به فعالیت‌شان ادامه می‌دهند.

حتی فروشندگان می‌گویند بارها با پلیس تماس گرفته‌اند و بعد از چند باری که پلیس برای ساعاتی این دلالان را متفرق ساخته، دوباره آنها سر جای‌شان برگشته و به فعالیت‌شان ادامه داده‌اند.

به گفته این فعالان بازار، اگرچه پاساژ علاءالدین در نزدیک دو مرکز خرید بزرگ دیگر مثل چارسو و بازار موبایل واقع شده، اما تردد در این مراکز بسیار راحت‌تر و امن‌تر از علا‌ءالدین است و مشکلاتی که این پاساژ همیشه با آن دست و پنجه نرم می‌کند، هرگز برای آنها وجود نداشته و حتی خانواده‌ها به راحتی در آنها عبور و مرور و تردد می‌کنند.

قدمت حضور دستفروشان و ساعات طولانی حضور روزانه آنان شاید خواننده را به این نتیجه برساند که چرا ریاست پاساژ علاء‌الدین با وجود دریافت اجاره‌های چند ده میلیونی از فروشگاه‌ها، با این بازار جادو مشکلی ندارند، چون اگر بخواهند، آنقدر قدرت دارند که به آسانی آنها را از جلوی پاساژ جمع کنند.

تنها جواب این سوال شاید این باشد که قطعا مدیران علاءالدین مشکلی با این بازار خاکستری موبایل در حاشیه‌اش ندارند، یا برای‌شان ظاهر و امنیت مهم نیست یا سودی عاید‌شان می‌شود. اما در این میان تکلیف مصرف کننده چیست که معمولا قربانی این نابسامانی و بی‌نظمی می‌شود؟!
 
کد مطلب : ۲۷۷۴۰۳
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما